سفر به گرگان
چند روز اول سال رو تصميم گرفتيم بريم گرگان خونه خاله فرزانه و واقعا كه خيييييييييييلي خوش گذشت. هرچند كه نورا جونم كلافه بود (كه احتمالا به خاطر دندوناش بود)اما خوب بود. جنگل توسكستان اما حرف زدنت بامزه تر شده بود . برام جالب بود بدون اين كه بهت ياد داده باشم و يا ازت خواسته باشم يهو شعر "چشم چشم دو ابرو " رو خوندي.انگار قبلا ها كه برات خونده بودم حفظ شده بودي . چيش چيش ابودو بعد دماغ و دهنت رو با دست نشون ميگي يه گيدو چو چو يه گيدن عشقت هم تولد بازي بازيه و راه ميري ميرقصي و ميگي : اَبَلُّد ابلّد و هي فوت ميكني درياچه شورمست ...
نویسنده :
مامان مرمر
9:10